تحریک ناسیونالیست مذهبی
میهن پرستی (Patriotism)، ناسیونالیسم (Nationalism) و نژاد پرستی (Racism) مفاهیمی هستند که ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند ولی هر سه بر یک چیز اصرار و تاکید دارند: برتری
از میان این سه میهن پرستی دارای بار منفی کمتریست و حتی از سوی بسیاری از افرد یک خصیصه اخلاقی مثبت و قابل احترام محسوب می شود. میهن پرستی شایع ترین نوع برتری جویی در جهان سیاست است چرا که در اکثریت غریب به اتفاق قوانین اساسی کشورها با این نکته مواجه می شویم که فقط افراد همان ملت شایسته اداره و تعیین تکلیف آن هستند. ولی به همین اندازه نیز بر صلح و برابری بشر تاکید دارد.
ناسیونالیسم و نژاد پرستی اما حکومت و اداره و برتری جهانی را تنها مختص و محدود به یک اقلیت با نقاط اشتراکی چون رنگ پوست، دین، زبان یا منطقه جغرافیایی می داند. در حقیقت هر یک از این اشتراکات هر گاه با یک گذشته تاریخی، اجماع و اراده قوی و رهبری همراه شود باعث بوجود آمدن یک ملت می شود. مثلاً صیهونیست ها دارای دین و گذشته تاریخی مشترک هستند، نازی ها دارای نژاد و کردها دارای زبان مشترک هستند. نکته منفی در این است که معمولاً این گرایشات بر حقوق بشر و اصول دموکراسی غلبه می کنند و باعث کوچک شمرده شدن و نادیده گرفتن آنها می شوند .
ابتدایی ترین نژاد پرستی در یهودیت و در کتب مقدس یهودیان دیده شده است و بعد از آن در یونان و رم و دیگر مناطق دنیا هم ظهور کرد. قرن 19 و 20 دوران اوج این گرایش هاست. در طول این مدت شاهد بوجود آمدن تعداد زیادی از دولت ها و کشورهای جدید، تمایلات جدایی طلبانه و متاسفانه افراطی گری بوده ایم. البته بعد از جنگ جهانی دوم با شروع به کار UN و اتحادیه اروپا- البته این یکی سازد کار دو گانه ای دارد- و جهانی سازی (Globalization) حرکات افراطی حداقل در چارچوب دولتی آن به کمترین میزان ممکن رسید و حتی تلاشهایی در جهت مبارزه با آن شروع شد.
ناسیونالیست دارای فرم و انواع مختلف و متنوعی است که در اینجا فقط اشاره به نام آنها اکتفا می کنیم. نام این ناسیونالیست ها تا حدود زیادی معرف و نمایانگر خصوصیات آنها می باشد و نیاز به توضیح اضافی ندارد.
ناسیونالیسم تمدنی (Civic یا Civil )، ناسیونالیسم قومی (Ethnic)، ناسیونالیسم فرهنگی (Cultual) ناسیونالیسم دینی (Religious)
سوال آغازین هر نوع ناسیونالیستی این است که چه افرادی به یک ملت تعلق دارند و چه افرادی به آن متعلق نیستند. آپارتاید و تبعیض با همین سوال متولد می شود. این سوال ریشه بسیاری از جنایات و احتمالاً بزرگترین کشتارها در دنیا بوده و به فجایعی مثل کشتار یهودی ها بدست Nazi ها منجر گشته.
ناسیونالیسم هنگام وقوع جنگ ها و حوادث ملی – نه صرفاً مخرب و ویرانگر، مثلاً پیروزی در مسابقات ورزشی – شدت و مقبولیت بیشتری می یابد.
اینطور به نظر می رسد که در میان ادیان اسلام بیشترین مخالفت را با ناسیونالیسم دارد. ناسیونالیسم در هر شکلی از آن در اسلام مذموم شمرده می شود ولی در متون این دین هم به واژه ای بر می خوریم که نشان از نوعی ناسیونالیسم دینی دارد: امت اسلامی
برخی با تفاوت قایل شدن بین «امت اسلامی»و «امت اسلام» سعی در توجیه و رد شبه دارند که فقط بازی با لغات و بستن چشمها بر روی واقعیات است.
خلفا، امرا، امامان و رهبران اسلام از آغاز پیدایش آن تا پایان دوره عباسیان اغلب عرب بودند و این خود باعث بوجود آمدن نوعی دیگر از نژاد پرستی در جهان اسلام شد. اعراب نه تنها به ممالک عرب حمله و یورش می بردند بلکه باعث تغییرات جدی در نژاد، فرهنگ و زبان آنها می شدند. از نمونه های آن می توان به مصر و الجزایر اشاره کرد. بسیاری از این رهبران به صراحت مخالفت خود را با بعضی از اقوام و نژاد ها ابراز کرده اند. از آن جمله حسین بن علی امام سوم شیعیان ایرانیان را دشمن اصلی اعراب خوانده و اعراب را از تساهل و تسامح در برابر آنان بر حذر می داشت.
در جهان اسلام نمونه های ناسیونالیست و نژاد پرست و همچنین افرادی که دست به کشتار و پاکسازی قومی زده اند کم نبوده و نیستند. مثال هایی از آن کشتار یهودیان به دست علی بن ابیطالب و نمونه های جدید ترش کشتار ارامنه به دست امپراطوری عثمانی در سال 1915 هستند. در این بین از افرادی مثل جمال عبدالناصر, قذافی و آتاتورک هم می توان نام برد.
Pan – Arabism و اتحادیه عرب هم از جمله ناسیونالیست های معاصر می باشند. و اگر بخواهیم کمی سختگیرانه برخورد کنیم می توانیم کنفرانس کشورهای اسلامی را هم ناسیونالیستی بدانیم.
رژیم جمهوری اسلامی از ناسیونالیسم به طرق مختلفی برای جهت دهی به افکار عمومی و ثابت کردن پایه های قدرت بهره می برد. دکترین این نظام که توسط آیت الله خمینی ارایه شد مبتنی بر اسلام گرایی – ناسیونالیسم مذهبی – و یهودی ستیزی – پاکسازی قومی- است و فاقد هر گونه ملی گرایی ایرانی می باشد و این در حکم آیت الله خمینی که عدم تغییر در احکام و موازین اسلامی را از جمهوریت و خصوصاً ملیت گرایی اولی تر می داند کاملاً مشهود و واضح است. این ترکیب منجر به تولید عرب گرایی در جمهوری اسلامی شده است.
فعالیت و تبلیغات این نظام در دو جبهه دارای انسجام و قدرت بیشتری می باشد.
1) آموزش و پرورش
2) رسانه ها
جبهه دیگری که دارای فعالیت غیر رسمی می باشد ولی تاثیر گذاری آن کمتر از موارد بالا نیست مبلغین هستند.
در زیر نمونه هایی از این تبلیغات و فعالیت ها را به صورت اجمالی بررسی و مرور می کنیم .
آموزش و پرورش
آموزش رسمی مبانی فکری جمهوری اسلامی و ناسیونالیست مذهبی در مدارس ایران از سن 8-7 سالگی آغاز می شود و تا زمان فارغ التحصیل شدن از مدرسه و حتی بعد از آن در دوران دانشجویی افراد ادامه می یابد. دو درس قرآن و تعالیم اسلامی بخش جدایی نشدنی برنامه درسی کل کشور است که دانش آموزان از ابتدا مجبور به گذراندن این دروس هستند. هر چند آموزش قرآن در خانواده های ایرانی از سنین پائین تر و از زمان آغاز به تکلم فرزندان آغاز می شود. درس تعالیم اسلامی وظیفه آموزش مبانی فکری و قسمتی از تاریخ مذهب شیعه دوازده امامی را بر عهده دارد. در بسیاری از مدارس نماز خواندن، روزه گرفتن و حفظ قرآن و احادیث شیعه اجباری است و در صورت تخطی مجازات های سنگینی در نظر گرفته شده است . این آموزش ها و برنامه های درسی در شکل دهی و تقویت ناسیونالیسم مذهبی تاثیر طولانی مدت و قدرتمندی دارند.
اگر از آموزش های مذهبی معلمان در کلاسها ی ریاضی، فیزیک و... چشم پوشی کنیم دروس دیگر هم بشدت تحت تاثیر ایدئولوژی شیعی و جمهوری اسلامی هستند.
دروس تاریخ، ادبیات فارسی و اجتماعی نیز در تولید و تقویت حس ناسیونالیست ملی به صورت حداقلی و ناسیونالیست مذهبی به صورت حداکثری نقش محوری دارند حتی درس زبان خارجی و انگلیسی هم با این جمله آیت الله خمینی آغاز می شود که ما زبان های غربی را برای اشاعه اسلام به تمام نقاط جهان می آموزیم.
زبان مشترک یکی از ابتدایی ترین پیش نیاز های ناسیونالیسم است. بعضی تئوریسین ها اعتقاد دارند که با اهمیت یافتن زبان در قرن 19 بود که ناسیونالیسم رشد کرد. در حقیقت زبان به عنوان یک عامل متحد کننده مطرح شد این امر در ترکیب با اسلام گرایی، شیعی گرایی، و عرب گرایی جمهوری اسلامی باعث افزوده شدن درسی با عنوان «زبان عربی» به برنامه تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان شد. این آموزش از سن 12 سالگی شروع می شود و تا سالهای دانشگاه ادامه می یابد.
رسانه های جمعی و تلویزیون:
رهبران و رسانه های کشور با استفاده مکرر از واژه های با مایه های مذهبی ترم ها و کلیشه هایی را به مکالمات روزمره مردم وارد کرده اند و از این طریق موفق به تحریک ناسیونالیسم مذهبی- ملی شده اند. اصطلاحاتی چون دفاع مقدس ، شهید، رژیم اشغالگر قدس، امام و ... تعداد این اصطلاحات کلیشه شده به قدری زیاد است که می توان برای آنها یک لغت نامه تهیه کرد .
کشته شدگان در جنگ بر علیه متجاوز و اشغالگر، آزادی خواهان و قربانیان ملی و مذهبی در نزد اقوام مختلف مخصوصاً ایرانیان دارای ارج و منزلت خاصی هستند. همه آرش کمانگیر، حسین بن علی و ابو مسلم خراسانی را می شناسند و این افراد مورد احترام همگان هستند.
جمهوری اسلامی با شهید خواندن افراد کشته شده در انقلاب 57 و در جنگ با عراق – همان دفاع مقدس – با یک تیر چند نشان زده است. ورود پیکر مطهر شهدای دفاع مقدس زمان وقوع بحران ها باعث دستکاری در عواطف سیاسی ایرانیان می شود . اگر تصاویر شهدا را با تصاویر رهبر قبلی و رهبر کنونی ترکیب کنیم و اشعار مذهبی را هم به آن بیافزاییم نتیجه کاملاً واضح است: کاریزما
در اخبار تلویزیون جمهوری اسلامی هیچ برنامه ای نیست که با «سلام و صلوات بر محمد و آل محمد» شروع نشود و با این ورد گونه هر آنچه پس از آن به شنونده و بیننده خورانده شود همانند متون مذهبی شک ناپذیر و مطلقاً صحیح تلقی خواهد شد.
مبلغین نیز همانطور که گفتیم نقشی پر رنگ در تقویت ناسیونالیسم مذهبی دارند. آئین مذهبی مخصوصاً عاشورا و تاسوعا، شب های موسوم به قدر و مجروح شدن امام اول شیعیان و ماه رمضان زمانهایی از سال است که تبلیغات در همه ابعادش شدت می گیرد و ناسیونالیسم مذهبی به پیک خود می رسد. مبلغ ها، نوحه خوانان و روضه خوانان با دقت زیادی گزینش می شوند و به تمام کشور فرستاده می شوند تا اسلام, آنگونه که جمهوری اسلامی اجرا می کند را تنها حامی مردم معرفی کنند. اهمیت این افراد و با این سخن آیت الله خمینی که: « ما هر چه داریم از محرم و صفر داریم» نمایان تر می شود.
از میان اعیاد ملی تنها عید نوروز از سوی دولت به رسمیت شناخته شده است البته آن را هم به گونه ای عربیزه کرده اند و به آن رنگ و بوی مذهبی داده اند و ایرانیان جشن باستانی خود را با یکسری جملات و ادعیه عربی شروع می کنند.
این ترفندها و تبلیغات موفقیت بسیار زیادی کسب کرده و در حال حاضر ناسیونالیست مذهبی ایرانیان هیچ ربطی به وجود یا عدم وجود رژیم جمهوری اسلامی ندارد ادامه این روز ممکن است منجر به نوعی بنیاد گرایی در ایران شود که اگر شدت آن به حزب الله، طالبان، .... نرسد ولی می تواند خطراتی با همان اندازه برای جامعه جهانی و حتی خود ایرانیان داشته باشد .
این بینش به مذهب، کشور و نیروی مداخله گر خارجی مستقل از دیدگاه سیاسی افراد است.
قوی ترین مدیریت عالم با کار کشته ترین کادر جامعه شناس و روانشناس و مجرب ترین پرسنل ژور نالیست و با پشتوانه مالی و امکانات و تجهیزات پیشرفته هم به راحتی و بدون تنش های خطرناک نمی تواند این تفکر و بینش را به استاندارد های جهانی برساند.
شاید فقط یکراه برای توفیق این مدیریت وجود داشته باشد:
تحریک ناسیونالیست مذهبی
عنوان بایان نامه ارشد من ناسیونالیست است ولی مطلب شماحاوی کمترین بارعلمی هم نیست به نظر میاید شما عقده دردل دارید کسی به حرفهای بی مغز ناشی از فشارروانی گوش نمیدهد لطفا خودرااصلاح نمایید
nemidonam az koja in ettelaato neveshtid amma chiz haye mofidi nadare.