Moulin Rouge
شاید حتی طرفداران پر و پا قرص بالیوود هم از فیلمی چون "Moulin Rouge" لذت نبرند یا شاید هم خیل کثیری از علاقمندان به آن طرفداران سینمای بالیوود باشند. مهم نیست کدامیک از گزینه های فوق می تواند صحیح باشد ، آنچه حایز اهمیت می باشد نادیده گرفتن مفاهیم و لایه های زیرین این اثر است.اغلب افراد جذب حرکات و عشوه های Nicole Kidman و موسیقی فیلم شده و روایت آن را داستانی تکراری و مبتذل می دانند و به همین سادگی چشم بر ظرایف و پیچیدگی های آن میبندند.
تلاش نمیکنم برای دفاع از آن خود را به زحمت بیندازم و معتقدم چندان حرف های تازه ای هم برای ارایه کردن نداشته ( حقیقتا خودم هم احساس می کنم با دیدن این فیلم فقط وقتم را تلف کرده ام ) ، تنها می خواهم به نکاتی اشاره کنم که گمان می کنم برای پی بردن تفاوت این اثر با آثار مشابه هالیوودی و بالیوودی آن می تواند موثر باشد و همانطور که گفتم به خود زحمت چپاندن معانی و مفاهیم عمیق به آن و تشریح دقیق و جز بجز را نمیدهم .
اول از همه باید به نام اثر اشاره کرد که در زبان فرانسه به معنی آسیاب سرخ است . اسامی کاراکترها متعلق به نواحی مختلفی در دنیاست ، " ساتین" نامی شرقی با ریشه عربی یا هندی است به معنی اطلسی ، " دوک" لقبی اشرافی و انگلیسی است و " زیدلر " نیز آلمانی است و اشخاص دیگری از آرژانتین و اماکن دیگر ، در واقع در این شهر همه مهاجر هستند و معلوم نیست چه چیز آنها را در کنار یکدیگر قرار داده است.
از طرفی نیز به مساله مرگ و مسئولیت انسان در برابر مرگ اشاره می کند که یک تم اگزیستانسیالیستی است . ولی همانند روح انقلاب بوهم و طبق آخرین خطوط تیتراژ پایانی " داستانی درباره حقیقت ، زیبایی ، آزادی و بالاتر از همه عشق است". فیلمنامه بسیار دقیق و حساب شده نگاشته شده و داستانی کلاسیک را به شیوه ای نو عرضه می کند. با مطرح کردن مرگ ساتین در ابتدا چیزی که برای بیننده اهمیت می یابد سر گذشت عشق آن دو است و مرگ را در برابر عشق امری کوچک بشمار می آورد .
در چند جا به ناتوانی زبان و کلام اشاره می شود و از همان ابتدا به جایگاه خاص موسیقی نیز می پردازد : "The hills are alive with the sound of music " و مرا بیاد نظر شوپنهاور درباره موسیقی می اندازد که خواستگاه تمام هنرها موسیقی است و این فیلم نیز با توجه به musical بودنش نوعی تایید و تاکید بر ارج و منزلت موسیقی است و در انتها نیز این آوای "تولوس" در نقش سیتار است که عاشق و معشوق را به حقیقت رهنمون می شود و آن دو را مجددا به یکدیگر نزدیک می سازد و هموست که داستان را نقل می کند .این مطلب در تمام طول فیلم به خوبی پرورش و بست داده می شود.
انتقاد از رسانه ها و سیستم ستاره سازی آنها ( مشخصا هالیوود ) و همچنین نقد صریح کاپیتالیسم نیز از محورهای اصلی فیلم است و به اهمیت گیشه اشاره می کند ولی آن را زیر سوال نمی برد. آرزوی ساتین بدل شدن به یک سوپر استار است ، هر چند به آرزوی خود نمی رسد اما حداقل تبدیل به قهرمان می شود زمانی که سرگذشتش تحریر می شود و ما را از آنچه بر وی گذشته مطلع می سازد .
این کلیتی بود از برداشت خودم از این فیلم ولی تمام آن نبود و همانطور که گفتم فیلمنامه بر خلاف ظاهرش دارای پیچیدگی هایی هم بود و از آن می توان معانی بیشتری هم استخراج کرد. به هر حال این را هم باید در نظر گرفت که "Moulin Rouge" درون همان سیستمی تولید شده که به آن معترض است و آن را به نقد کشیده ، فیلمیست با همان کلیشه های هالی – بالی وودی و با همان اهداف .