سه‌شنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۵

کراهت شناسی توحش

انسان موجودی بذاته وحشی است ، فی الواقع موجودیت موجودات بر مدار توحش می گردد . چون جدال دایم دو نتیجه بیشتر در پی ندارد - بقا یا فنا- پس موجود همیشه در هراس است و وحشت توحش افزاست ، از این روی انسان باید ضعیف ترین و درنده ترین حیوانات باشد . پیکار با طبیعت ، با دشمن ، با رقیب ،... تمام زندگانی یک موجود را در بر می گیرد و در مورد انسان چند پیکار دیگر نیز به اینها اضافه کنید ، مهمترینش هم پیکار با خویشتن و به بیانی خویشتن گریزیست و دلیلش هم واضح است ، خطرناک ترین نیرو درمحیط پیرامون نیست، در درون است . زنجیره پیکارهای روزمره ضعف و خستگی اش را فزونی می بخشد و به همین نسبت نیز جنگاوری اش را . از جنگ بیزار است چون در جبهه های دیگری در نبرد است ، منفعت باوری و خرد حکم کرده در کمترین میدان ها در نبرد باشد . از جنگ می گریزد ولی از توحش لذت می برد . رسانه جنایت را از خارج به داخل می آورد ، به نزدیک ترین مکان به شما ، به خانه . به جای جنگیدن و دریدن ، شکار آهویی توسط پلنگ را می نگرید ، خبر داغ خبر نزاع و خشونت است . رسالت رسانه مرهم نهادن بر این نوستالژی تاریخی است . این همه جنایت را نگریستید و گریستید که چه ؟ شما هم وحشی هستید . یا می ترسید یا می جنگید ، حتی اگر اشک بریزید .

16 Comments:

At ۲:۲۳ بعدازظهر, مرداد ۱۰, ۱۳۸۵, Blogger Laki said...

اگر براي رسانه براي اجتماع براي دولت كشتن ارزش باشد، اگر توحش نشانه اي از فرهنگ باشد، اگر توحش جزء لاينفك اجتماعي باشد كه تا قدم درون آن مي‌خواهي بگذاري اگر سهوا تنه‌ات به تنه‌ي شخصي برخورد كند كوچكترين مجازاتش پرخاش و ناسزا و جدل خواهد بود،‌اگر اكثر مردم اطرافت به ارزشي پايبند باشند كه هر خطايي در آن به وحشي ترين شكل ممكن بايد جزا داده شود!
آيا باز هم اگر حتا خويشتن هم نخواهي مي‌تواني نجنگي؟!
آيا گريزي از اين مهلكه هست؟
اين امر حتا در خود ما هم رسوخ كرده ! حتا در گفتمان به ظاهر متمدنانه‌امان! حتا در اين كامنت!
حال به نظر تو باز هم گريزي هست!
ما نه بهاجبار تنها كه بيش از آن به دلخواه توحش رابرگزيده‌ايم امير جان!

 
At ۴:۰۸ بعدازظهر, مرداد ۱۰, ۱۳۸۵, Blogger A.Rahimpour said...

محمد جان مصداق های زیبایی مثال آوردی . بشخصه معتقدم گریزی از این وحشیگری نیست ، بنای طبیعت بر آن استوار است .

 
At ۷:۴۳ بعدازظهر, مرداد ۱۰, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

سخن از صلح نگو... همه حرف های یکسانی می زنیم. این که برایم از جنگ گفتی مرا به یاد کودکان بیچاره ی لبنانی و یا زنان زیبایی که روی زیبایشان در خونابه ی جاری از بدنشان دو برابر شده است نیانداخت. شاید وقتی می خواهی گرسنگی ات را رفع کنی و مجبوری با طبیعت بجنگی نیز گرفتار همان جنگی... مرزها شکسته است. انسان همان حیوانی است که سارتر می گوید... چیز دیگری سراغ داری؟

 
At ۱۱:۴۵ بعدازظهر, مرداد ۱۰, ۱۳۸۵, Blogger A.Rahimpour said...

از صلح نگفتم مهدوی جان ، از جنگ هم نگفتم ، از جبر و طبع صحبت کردم ، از پلیدی و بلاهت صلح باوران گفتم . همین

 
At ۱۱:۵۷ بعدازظهر, مرداد ۱۰, ۱۳۸۵, Blogger A.Rahimpour said...

گمان کنم با بیان این مطلب که متن نگاشته شده نگاهی اخلاقی به خشونت ندارد مقصودم نمایان تر گردد

 
At ۹:۳۱ بعدازظهر, مرداد ۱۱, ۱۳۸۵, Blogger نیچه کوچک said...

be ghole ye khanome titish mamani: amir joon boos!

 
At ۱۲:۵۲ قبل‌ازظهر, مرداد ۱۲, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

einige Tage denke ich, daß du… aber andere Tage Recht hast, die ich denke dich nur Gespräch mit anderen nicht ich…

 
At ۱۲:۵۵ قبل‌ازظهر, مرداد ۱۲, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

diese fucking Leser kommen nur für Haben bestimmter intresting Momente her, aber wer kommt für selbst? jeden möglichen Körper fragen, ob ihn kennen

 
At ۱۲:۵۶ قبل‌ازظهر, مرداد ۱۲, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

ich weiß nicht, wenn du mich verwirklichen kannst oder nicht!

 
At ۲:۴۷ قبل‌ازظهر, مرداد ۱۲, ۱۳۸۵, Blogger A.Rahimpour said...

پاسخ گفتن قدری سخت است ، از سویی تا حدودی با تو موافقم و از سوی دیگر دوستشان دارم ، هرآنکه می خواهد باشد . ترجیح می دهم عکس العملی نشان ندهم ، خصوصا که پاره ای از ایشان دوستان خودمان نیز هستند ( به هر حال این گونه تربیت شده ام که در مورد رفقا قدری پارتی بازی مجاز است )راستی نمی دانستم اینقدر به آلمانی مسلطی ، دوست داشتم در این زمینه هم شاگردیت را بکنم ، حیف که حالا خیلی با هم فاصله داریم حسین عزیز

 
At ۴:۴۳ قبل‌ازظهر, مرداد ۱۲, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

دکتر من رو در رو با شما در این باره گفت و گو خواهم کرد! باری بسیار مولف آقا!د

 
At ۱:۴۵ قبل‌ازظهر, مرداد ۱۳, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

excuese ich budy! aber i'mnot mögen andere. ich weiß nicht, jede mögliche Sache über deutschsprachiges… es kunst… i Googles afraide ist, das du denkst, daß ich von ihm!! voll bin! aber nicht denken, also… bin ich dein Kursteilnehmer. wir sind bis jetzt vom eachother. ich mag mit dir sein. ich kann nicht. aber ich liebe deine wrotes. ich liebe, was du liest und was du… Rauch mit mir rauchst. meinen Verstand in deinem atmospher verdunstet werden lassen. budy gutheißen?

 
At ۲:۴۸ قبل‌ازظهر, مرداد ۱۴, ۱۳۸۵, Blogger A.Rahimpour said...

liebe hossein
ich konnte nicht verstehen dich sehr gut , schreibst es in farsi oder englisch bitte .

 
At ۳:۰۸ قبل‌ازظهر, مرداد ۱۴, ۱۳۸۵, Blogger A.Rahimpour said...

rauch mit mir rauchst ?!? oder i Googles afraide ist,das du kenkst, daß ich von ihm !!!
hossein was heist du ? mein deutsch sprechen ist nicht gut.
aber ich liebe dich auch , immer .

 
At ۱۰:۴۸ قبل‌ازظهر, مرداد ۱۴, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

DANKE Amir. O.K.I spricht auf farsi oder Englisch vom folgenden Mal… mit Rauche oder für andere Arbeiten, telephonieren mich bitte früher oder später. dich küssen! Tschuess

 
At ۱۱:۲۴ قبل‌ازظهر, دی ۰۱, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

موج دوم اصلاحات
- پایان عصر اصلاح طلبی نسل انقلاب و آغاز عصر اصلاح طلبی نسل جدید
- از بین رفتن مشروعیّت نظام و مشروعیّت قانون اساسی با استناد به سخنان امام خمینی و با استناد به آیاتی از قرآن
- ارائه راهکاری کوتاه مدّت جهت وادار کردن حاکمان به اصلاح قانون اساسی با هدف خارج کردن قدرت از دست گروه و طبقه ای خاص و فراهم کردن شرایط حضور مساوی و مؤثر همه مردم در سرنوشتشان
- ضرورت حضور خبرگان غیر فقیه و غیر روحانی در مجلس خبرگان رهبری با استناد به آیاتی از قرآن
- پیشنهاد اداره امور کشور با سیستم شورایی بجای سیستم پارلمانی، ریاست جمهوری
- زمستان سرد و تاریک انقلاب
در وبلاگ:http://bahar1347.blogfa.com
در ضمن: 76 درس از قرآن در وبلاگ
http://ghaemi2.blogfa.com
نوشته شده در سحرگاه 23 ماه مبارک رمضان سال 1427

 

ارسال یک نظر

<< Home