دوشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۴

متونی فهم پذیر

متونی که در پی می آید نه هجو است نه هزل است و نه حتی طنز بلکه نقدی است بر سلسله نوشتارهای استاد و متفکر گرامی سید حسن کاظم زاده تحت عنوان فهم ناپذیری متون . این نقد دیرهنگام البته نه بصورت بحثی تئوریک که بگونه ای برهان هاییست خلف بر غایت تفکر هرمنوتیکی با تمام کارایی ، جذابیت فکری و پشتوانه فلسفی که داراست

*****
متن 1

(بازیگران لاله و لادن دو قلو های به هم چسبیده معروف )

لاله : چه هوای آفتابیه مزخرفیه
لادن : اتفاقا هوای بارونیه دل انگیزیه
لاله : ولی زمین خشکه
لادن : مگه کوری ! تا مچ پا تو آب فرو رفتیم
لاله : اصلا افق های دید من و تو کاملا متفاوته . اون اره را بده تا از هم جدا بشیم

*****
متن 2

بدون توجه به متن فوق این جمله از کیست : من فکر می کنم پس هستم
الف. دکارت ب. احمدی نژاد ج. علی دایی د. گوگوش
جواب صحیح : هدیه تهرانی
جواب صحیح تر : علی رضا افتخاری
جواب خیلی صحیح : اصلا این دکارت کیه
.....
جواب خیلی خیلی بسیار کلی صحیح تر: هر چی تو بگی
*****
متن 3
اولی : اه ! رضا تویی
دومی : نه من اختر تابناک دوازدهم هستم
اولی : خوب دوازدهمی همون رضا هست دیگه
دومی : نه ، دوازدهمی منم ! صادق
اولی : به هر حال قربونه اون لبهای تشنه ات برم
*****
متن 4
سخنان آخر بیجه قبل از به دار آویخته شدن
اصلا هیچ کدوم از شما تا حالا لولیتا رو خونده ؟ اصلا بیگانه ی آلبر کامو رو خوندید ؟ ببینم اصلا شما میدونید هرمنوتیک یعنی چی ؟

5 Comments:

At ۷:۴۵ بعدازظهر, آذر ۱۷, ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

البته بنده به شخصه كاملا متوجه منظور شما شدم ولي تمام سعيم رو مي كنم كه يه جور ديگه برداشت كنم!!
( م.ل)

 
At ۱۰:۴۰ بعدازظهر, آذر ۲۳, ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

بله... كاملا درسته... به نظر تو بيجه هم ميتونسته بعد از خوندن بيگانه از خودش يه همچين خشونتي در وكنه؟ من فكر مي‌كنم لاله و لادنت خيلي جذاب بودند حتا جذاب تر از بيجه... اما بيجه هم حق جدا شدن از جامعه و پيوستن به صف انتي هارموني هاي جامعه رو داشته همون طور كه تو حق داري راجع به فهم ناپذيري متن با من بحث كني و من بفهمم بهتر بود كه سال‌ها قبل از اين ديگه به كسي نچسبم كه مجبور شم از اره استفاده كنم. منظورت از متن كاظم زاده كه اين نبود؟ lol

 
At ۱۱:۰۵ بعدازظهر, آذر ۲۷, ۱۳۸۴, Blogger Laki said...

جناب رحيم پور با عرض سلام
در ابتدا بايد از حسن ظن شما نسبت به متن نوشته شدم تشكر كنم كه چنين كامنتي از سر دقت نوشته بوديد.
وحال نظر بنده:
اولا من در متن متذكر شده بودم كه منظورم از افراد مذكور چه كساني است. ثانيا گمان نمي كنم كسي كه خود در امري مجاب و توجيه نباشد بتواند به سير نكوتر آن خيري رساند. ثالثا من همه را اعورانه نمي نگرم كه همهگان در ديد من يكسان باشند! همانطور كه مقاله فراموش نشدني خشايار ديهيمي را در اقبال پس از ندامت از موضع گيري هاي اوليه اش فراموش نمي نم كه بسا يكي از شيرين ترين وبه يادماندني ترين مقالات عمرم بود.ثالثا تمام روي سخن من با كساني است كه ماهها قبل از انتخابات با مواضعي عجيب نسبت به همه كانديداها موضع مي گرفتندو هنوز با جهت گيري هيچ كدام آشنا نشدههمه اشان را دست نشانده مي خواندند. هر چنر چه بسا اطميمنان دارم يك دهم شعارهاي كانديداي مطلوبم تمامي خواسته هاي ايشانبود.
هنور بيانيه تحريم تحكيم و تغيير موضع يك هفتگي اشان و اعلام حمايت از هاشمي را نيز فراموش نكرده ام همينطور در مورد دولت آبادي و چه و چه و چه....
و سر آخر اينكه اگر به جاي لفظ روشنفكر روشنفكر نام را بكار مي بردم شايد اينگونه سو برداشت نمي شد. هرچند با تمامي اين تفاصيل حداقل با نيمي از كامنتان موافقم.
موفق باشيد.

 
At ۱۱:۴۸ بعدازظهر, دی ۱۰, ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام از نوشته‌ات لذت بردم...

 
At ۱۱:۵۰ بعدازظهر, دی ۱۰, ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

تندروي تو خيلي زيباتر از كندروي و ميانه روي خيلي‌هاست... خيلي دوست دارم فرصتي پيدا كنم تا باهات راجع به اين موضوع بيشتر صحبت كنم... به اميد اون روز

 

ارسال یک نظر

<< Home