برای یحیا
دوستم یحیا مطلبی در مورد حجاب نگاشته . به عقیده ی او زن و زمین در ایران به یکدیگر گره خورده اند و این پیوستگی منجر به حجاب گشته و حجاب به چادر و چادر به جدایی زن از موجود انسانی .
زیباست اما :
نمی دانم یحیا از کدام روش شناسی سود جسته ، گاهی از حجاب به زن و زمین رسیده و گاهی از زن و زمین به حجاب . یعنی جای فرض و حکم بار ها در متن جابجا شده . به پیوند میان فیودالیته و حجاب زنان اشاره شده . ولی من نمی توانم یک گره را باز کنم . مگر فیودالیته مختص ایرانیان بوده که فقط آنان را به سمت حجاب سوق داده ؟ و مثلا چرا زنان بادیه نشین عرب حجابی به مراتب سخت تر و محکم تر از ایرانیان داشته اند . نمی دانم چگونه می توان از درون گرایی معماری ایرانی به مساله ی حجاب زنان رسید . نمی دانم چطور می توان ثابت کرد حجاب از ایران به اسلام راه یافته و نه از اقوام دیگر . مثلا در دین یهود رعایت حجاب آمده است ، حال چرا نباید فکر کنیم که اسلام حجاب را از یهودیان عربستان اقتباس کرده ؟ در ضمن در کتاب مقدس مسلمانان به مساله حجاب اشاره شده پیش از آن که ایران فتح شود و ایرانی و عرب در هم بیامیزند . به این اشاره شده که تاریخ ایرانیان عاری از حضور زنان است . مگر حضور زنان در تاریخ دیگر نقاط جهان چگونه بوده ؟ گفته شده که چادر عامل جدایی زن از موجود انسانی بوده است ، ولی اگر بخواهم به متن خودت رجوع کنم نتیجه میگیریم که زن خیلی قبل تر از چادر از موجود انسانی جدا شده ، مگر زن و زمین یکسان فرض نشده اند ؟
mamnon amir jan. agar ejaze bedahi bad az etmam matlab be iradatat pasokh goyam.